چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۰۳

خودکشی

با یادداشت های روزانه من همراه باشید

خودکشی

یکی از تجربه هایی که من توی پروسه بیماریم داشتم ،تمایل به خودکشی بود.اولین بار این تمایل رو وقتی کنار خیابابان ایستاده بودم تجربه کردم.اون لحظه در ذهنم چه می گذشت؟تنها یک چیز،پایان.تمام وحود من خواستار پایان بود.در تک تک سلول هایم می دانستم که دیگر تحمل این رنج را ندارم.اولین قدم رو که برای اقدام برداشتم به خودم اومدم.ترسیدم از افکارم و  از این که برای چند لحظه کنترلم را از دست داده بودم.چیزی که باعث شد برم سراغ روانشناس "کتاب جایی که عاشق بودیم" نوشته جنیفر نیون بود.راستیتش حتی یک لحظه هم به خاطر خودم نرفتم پیش روانشناس.تصور اینکه اطرافیانم بعد من چی میکشن باعث شد که جلساتم رو شروع کنم و الان حالم خوبه.یکی از چیز هایی که همیشه به خاطرش خدا رو شاکرم خوندن اون کتاب بود.
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.